به گزارش شهرآرانیوز، بهطوریکه در این نظرسنجی، بیشاز ۸۶درصد از جامعه آماری مخاطب با این گفته موافق بودهاند که با وضعیت تورم کنونی و افزایش قیمتها نمیتوان بهراحتی ازدواج کرد و حدود ۸۱درصد نیز تصریح کردهاند که بیکاری مهمترین عامل افزایش سن ازدواج است. تحصیلات نیز بر انتخاب موانع ازدواج تأثیر داشته، بهگونهای که افراد با تحصیلات لیسانس و بالاتر، پیداکردن همسر دلخواه خود از افراد دارای مدرک فوقدیپلم و پایینتر را مانعاز ازدواج بیان کردهاند.
طبق اسناد تاریخی، نخستین روز از ماه ذیالحجه، سالروز ازدواج پربرکت امیرمؤمنان حضرتعلی (ع) و حضرت فاطمهزهرا (س) است. به برکت این پیوند مبارک، شورای عالی انقلاب فرهنگی، این روز را در تقویم رسمی کشور، «روز ازدواج» نامگذاری کرد. امسال نیز ۱۹خرداد مقارن با این روز فرخنده است و اگرچه امروز برای محضرهای رسمی و دفاتر ازدواج شهر، روز شلوغی محسوب میشود، آمار ازدواج جوانان همچنان مطلوب نیست. در این گزارش، پای صحبت برخی جوانان مشهدی نشستهایم که در سن ازدواج هستند تا آنها از چالشهایشان در مسیر تحقق این سنت نبوی بگویند.
سیدحسام صدر ۲۶ سال دارد و دانشجوی سال آخر کارشناسی ارشد در رشته مهندسی شیمی است. بدون تعارف میگوید:خیلی از دانشجوهای هم کلاسی من فقط به خاطر فرار از خدمت سربازی درحال ادامه تحصیل هستند. البته همه میدانیم که آخر کار باید با این چالش روبه رو شویم، اما حداقل این است که سربازی رفتن با مدرک دکتری، موقعیتی ایجاد میکند که زندگی پس از پایان خدمت سادهتر باشد.
به گفته او، یک فرهنگ غلط در جامعه امروز که باعث میشود حتی فکر ازدواج به ذهن پسرهای جوان نیاید، درهم تنیدگی موضوع سربازی با شغل است. حسام بیان میکند: خانواده دخترها معمولا جوانهایی را میپذیرند که در یک سازمان اداری، اشتغال رسمی داشته و به قول معروف استخدام باشند. در این شرایط، مشروط بودن استخدام به پایان خدمت وظیفه، دور باطلی را ایجاد میکند که خلاصی از آن، ممکن نیست.
«خواستگار مثل هندوانه دربسته است و هر قدر هم که تحقیقات پیش از ازدواج، حرفهای باشد، باز هم در پسرها خلقیاتی پیدا میشود که ازدواج را با بحران مواجه کند.» این جملات، محور سخنان ریحانه سادات موسوی، دانشجوی رشته کارشناسی معماری است. او که ۲۲ سال دارد، با بیان اینکه ترس از جنس مخالف و بروز بحرانهای مرسوم در زندگی متأهلی، بزرگترین وحشت دخترها برای پذیرش خواستگار است، میگوید: یک جنبه از این موضوع، مباحث مالی است و اینکه پسرها بتوانند متوسط یک زندگی آبرومندانه را فراهم کنند، اما بحث اصلی درباره مسئولیتهای زندگی متأهلی است. خدا میداند اگر پای بچه به زندگی باز شد، کدامشان واقعا میتواند از پس وظایف پدرانه بربیاید. اینها نگرانیهای جدی است.
کم نیستند پسرهایی که در سن ازدواج قرار دارند و حتی استخدام رسمی هم هستند، اما موضوع توقعات نابجای همسر و خانواده او از زاویهای دیگر، ازدواج را برایشان به یک رؤیای دور و دست نیافتنی تبدیل کرده است. محمدصادق صابری، دانشجوی سال آخر دانشگاه علوم انتظامی امین است و علاوه بر برخورداری از مزایای خاص همچون حقوق ماهیانه، پس از پایان تحصیلات نیز به صورت رسمی در نیروی انتظامی استخدام خواهد شد.
او میگوید که تا پیش از سی سالگی قطعا ازدواج نخواهد کرد. میپرسیم چرا؟ در پاسخ میگوید: مسائل مالی و پیش نیازهای اقتصادی ازدواج به کنار؛ یعنی فرض کنیم هزینههای ازدواج و تهیه اقلام ضروری زندگی همچون لوازم خانگی جور شد، بعد از این چه میشود؟ خانوادهها اکثرا درکی از مسیر ساخته شدن یک زندگی ندارند و پدرها و مادرها انگار خودشان یادشان رفته است که اول ازدواج هیچ چیز نداشته اند و به تدریج با اراده زندگی شان را ساخته اند. همین وضع باعث میشود توقعات خانواده دخترها همیشه زیاد باشد و تا میفهمند که ما نظامی هستیم، حقوقمان محدود است و احتمالا مجبور به زندگی در یک شهر دیگر خواهیم بود، درخواست ازدواجمان را رد میکنند.
سارا منصوری دانشجوی سال آخر رشته پرستاری است. ۲۷ سال سن دارد و در پاسخ به دلیل اصلی مجردبودنش خیلی سریع و با خنده میگوید: «جهیزیه ام هنوز کامل نیست.» پاسخش را که بیشتر تشریح میکند، به نظر میرسد دلیل اصلی، فراتر از مسائل مالی است و ریشه در یک دغدغه فرهنگی دارد.
او بیان میکند: من یک دخترخاله دارم که دقیقا هم سن من است. ما با هم بزرگ شدیم و الان هردو در سن ازدواج هستیم. خواستگار هم زیاد داریم، اما مادر من و خاله ام، خواهرهای دوقلوی هم هستند و سوژه نگاه کل فامیل. به همین دلیل، هرکدام از این دو خواهر تلاش میکنند جهیزیه دخترشان، لوکستر و کاملتر باشد. از آن طرف، خبر دارم که در خانواده خاله هم شرایط مشابهی به وجود آمده است و حالا اینکه چه وقت این رقابت دیوانه وار تمام شود، خدا میداند!
حدود نوزده سال از تصویب قانون جامع حمایت از ازدواج جوانان در مجلس شورای اسلامی میگذرد؛ قانونی که در سیزده بند به تصویب اکثریت وکلای وقت ملت رسید تا به موجب آن، دولت مکلف به ایجاد صندوقهای اندوخته باشد و به موازات حمایتهای مستقیم، به روشهای غیرمستقیم ازجمله توسعه خوابگاههای دانشجویان متأهل از نومزدوجین پشتیبانی کند. بااین حال، شواهد موجود جامعه به روشنی نشان میدهد که هنوز تا تحقق اهداف موردنظر برای تسهیل ازدواج فرسنگها فاصله وجود دارد.
برای واکاوی ابعاد شرایط موجود براساس شواهد و آمار رسمی به سراغ غلامحسین قنبری، مدیرکل ثبت احوال خراسان رضوی، میرویم تا از آخرین آمار ازدواج و طلاق استان و مشهد بگوید. او بیان میکند: طبق آخرین آمارها از ابتدای سال ۱۴۰۲ تاکنون ۲۱ هزار و ۴۵۳ فقره ازدواج در استان به ثبت رسیده که به نسبت سال ۱۴۰۱، حدود ۴ درصد کاهش داشته است. البته در حوزه طلاق نیز شاهد کاهش ۴.۴ درصدی آمارها هستیم و این طبیعی است که وقتی ازدواج کاهش یافته، طلاق نیز کاهش پیدا کند.
به گفته او، متوسط سن ازدواج برای پسرهای استان ۲۷ سال و برای دخترها ۲۲ سال است و اگرچه آمار دقیقی از تعداد مجردها وجود ندارد، دوام زندگی مشترک برای زوجهایی که درنهایت طلاق میگیرند، به ۱۰ سال و ۶ ماه رسیده است.
حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان، کارشناس مسائل مذهبی، در گفتگو با شهرآرا با اشاره به ضرورتهای فرهنگ سازی درباره ازدواج میگوید: اصل ازدواج از نظر تکلیف شرعی برعهده بزرگ ترهاست. از رسول خدا (ص) در روایت معتبر آمده است که فرمود بزرگ ترها مسئولیت دارند اسباب ازدواج جوانان را فراهم کنند؛ زیرا خدا میپسندد که حیا در زبان و مرام جوانان باقی بماند، یعنی حتی پیش از اینکه جوان خودش بگوید، بزرگ ترها به فکر باشند. به گفته وی، در آینه آیات و روایات، دو فایده اصلی برای ازدواج ذکر شده است؛ یکی اینکه اخلاق جوان خوب میشود و دوم اینکه رزق بنده گسترش پیدا میکند.
این مسئله رزق و روزی به صراحت در قرآن کریم هم آمده و خداوند عالم تأکید کرده است که اگر فرد بخواهد به ثبات اقتصادی و زندگی مالی مطلوب برسد، شرط واجب آن ازدواج است و این نقطه مقابل نظر بعضی هاست که فکر میکنند، چون پول ندارند، نباید ازدواج کنند. حجت الاسلام والمسلمین پناهیان میافزاید: نمیخواهیم بگوییم اینهایی که از این حرفها میزنند، افراد بی ایمانی هستند؛ بنابراین مبنا باید این باشد که بروز این طرز تفکر در جامعه، حاصل کم کاری در امر فرهنگ سازی است.
نه فقط جوانها بلکه خانواده هایشان نیز باید بدانند این طور نیست که حسابها پرپول باشد، بعد بگویند الان خدا توفیق داده است که ازدواج کنیم. این چه توفیقی است! اگر سن ازدواج افزایش یافته، ممکن است در ظاهر کار، همه بهانهها ریشه در مسائل اقتصادی داشته باشد، اما واقعیت این است که توقعات زیاد شده، چشم و هم چشمیها گسترش یافته و خانوادهها سخت گیر شده اند.
اینها ریشه اقتصادی ندارد، ریشه فرهنگی دارد. قدیم برخیها وقتی میخواستند آیه ۲۸ سوره مبارکه انفال را تفسیر کنند، تا به جایی میرسیدند که خداوند عالم میفرماید اموال و اولاد شما فتنه هستند، فوری شروع میکردند در مذمت توجه به خانواده صحبت کردن. نخیر؛ این تفسیر اشتباه است. بسیاری از بزرگان ما از علما و مراجع تقلید گرفته تا استادان اخلاق و مفسران برجسته حوزههای علمیه، نرم خوترین افراد نسبت به همسرانشان بوده اند و حتی عشق ورزیدن به همسر و خانواده را مقدمه عشق ورزیدن به خدا میدانستند.
حجت الاسلام والمسلمین پناهیان با بیان این مطلب میافزاید: طبیعت ازدواج این است که خلق وخوی انسان را نرم میکند. اگر پدر و مادرها دنبال تقویت باورهای دینی در جوانانشان هستند، اگر میخواهند نماز و روزه فرزندانشان منظم شود یا حتی نگران مسائل مالی هستند، باید به وعده خدا اعتماد کنند و برای ازدواج جوان ترها آستین بالا بزنند؛ زیرا جوان اگر ازدواج کرد، ایمانش قوی، کار و بارش منظم و قلبش نرم خواهد شد.
سیدمحسن اصغرینکاح، استاد دانشگاه و پژوهشگر مسائل اجتماعی، هم در گفتگو با شهرآرا با تأکید بر اینکه مسئله ازدواج یک امر چندوجهی است، میگوید: ارتباط مستقیمی میان افزایش سن ازدواج و سبک زندگی جوانان در جامعه وجود دارد. برای مثال امروزه نهفقط در خانوادهها بلکه حتی در مهدهای کودک کمترین توجهی به آموزش مسئولیتپذیری نمیشود.
کودک باید از دوران طفولیت یاد بگیرد که وظایفی دارد و حتی فرار از این مسئولیتها، زندگی خود او را نابود خواهد کرد. وقتی مسئولیتناپذیری تبدیل به عادت، رویه و سبک زندگی کودک شد، بدیهی است در بزرگسالی، وحشت از مسئولیتهای زندگی متأهلی، او را از ازدواج دور میکند. وی میافزاید: اینطور نیست که بگوییم اقتصاد هیچ تأثیری ندارد.
اقتصاد و معیشت هم یک موضوع مهم است، اما وقتی شما بررسی دقیق، بیطرفانه و میدانی انجام دهید، میبینید امروزه جوانان خانوادههای ساکن مناطق مرفهنشین شهرهای بزرگ، کمرغبتترین افراد به ازدواج هستند و درمقابل، بیشتر وصلتها در خانوادههای مناطق متوسط و حتی کمبرخوردار صورت میگیرد. علاوهبراین، نرخ پایداری و دوام زندگی زناشویی در خانوادههای مرفه بسیار پایینتر از خانوادههای متوسط و حتی فقیر است. براساس این حقیقتهای آشکار، تأثیر فرهنگ و سبک زندگی بر افزایش سن ازدواج بسیار بیشتر است.